سایناساینا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

ساینا نفس مامان و بابا

9 ماه انتظار شیرین

دوران بارداری من دوران شیرینی بود.اینکه وجود یه نوزاد و درونت احساس کنی حس شیرینیه .حسی که هیچ جوری نمیشه توصیفش کرد.عزیزم با ذره ذره وجودم حست میکردم و هر روز بیشتر از روز قبل عاشقت میشدم و دوست داشتم .روز شماری میکردم  تا این 9ماه به خوبی تموم بشه و من ثمره عشق و زندگیمو بغل بگیرم  و اینبار با همه وجود حسش کنم.عکسایی که میرفتم سونوگرافی و واست میذارم عزیزم.گلم  تو این مدت که تو شکم مامانی بودی خیلی شیطنت میکردی  حتی یبار اینقد منو ترسوندی که که نگو.فک کنم ماه 6 یا 7 بودم که حدودا یه چند ساعتی تکون نخوردی.اینقد هول شدیم که ساعت 10 شب همه اماده شده بودیم بریم بیمارستان.من و بابایی و مامان جون و باباجون و خاله زهرا هممون ت...
8 تير 1393

بهترین خبر ...

اونروز صبح با کلی شوق و ذوق از خواب بیدار شدم میخواستم برم ازمایشگاه دل تو دلم نبود که ببینم جواب ازمایشم چیه.بالاخره رسیدم ازمایش دادم و منتظر جواب بودم. وقتی جواب و بهم دادن داشتم از خوشحالی بال در میاوردم جوابش مثبت بود داشتم مامان میشدم.از همونجا زنگ زدم به مامان جون میترا و بهش خبر دادم بعدشم کم کم همه خبر دار شدن.ولی هنوز بابای اینده خبر نداشت که داره بابا میشه.میخواستم رو در رو بهش بگموقتی اومدم خونه جواب ازمایش و بهش نشون  دادم  و گفتم که داری بابا میشی.کلی خوشحال شد و به همین مناسبت  شب رفتیم بیرون و کلی خوش گذشت. ...
8 تير 1393